یکی از آرزوهای مدیران سازمان ها وجود جوی است که در آن کارکنان به هم کمک کنند، داوطلب پذیرفتن کارهای بیشتر باشند، کمتر گلایه کنند و ابتکار بیشتری از خود بروز دهند. مجموع این رفتارها تحت عنوان رفتار شهروندی کارکنان مطرح است.
اولين بار توسط باتمان و ارگان در اوايل دهه ۱۹۸۰ میلادی مفهوم رفتار شهروندي سازماني به دنياي علم ارايه شده است. پژوهشهای اولیهای كه در زمينه رفتار شهروندي سازماني انجام گرفت، بيشتر براي شناسايي مسئولیتها و يا رفتارهايي بود كه كاركنان در سازمان داشتند اما اغلب ناديده گرفته میشدند. اين رفتارها با وجود اينكه در ارزیابیهای سنتي عملكرد شغلي به طور ناقص اندازه گيري میشدند و يا گاهي اوقات مورد غفلت قرار گرفتند، اما در بهبود اثربخشي سازماني مؤثر بودند. ارگان معتقد است رفتار شهروندي سازماني، رفتاري فردي و داوطلبانه است كه مستقيم به وسیلهی سیستمهای رسمي پاداش در سازمان طراحي نشده، اما با اين وجود باعث ارتقاي اثربخشي و کارایی عملكرد سازمان میشود. با اين تعريف، از انسان انتظار میرود بيش از الزامات نقش خود، در خدمت اهداف سازمان فعاليت كند. به عبارتي ساختار رفتار شهروندي سازماني به دنبال شناسايي، اداره و ارزيابي رفتارهاي فرا نقش كاركناني است كه در سازمان فعاليت ميكنند و باعث اثربخشي سازمان میشوند. مطالعههای انجام شده در زمينه رفتار شهروندي سازماني، گوياي اين واقعيت است كه وجود اين نوع رفتارها در سازمانهای دولتي و خصوصي آثار مثبت و قابل توجهي دارد.
اما آیا ساختار سازمانی بر رفتار شهروندی کارکنان تاثیر گذار است؟ پاسخ مثبت است. بر اساس تحقیقات، ساختار سازماني بر ارتباط بين رفتار شهروندي سازماني و اثربخشي سازماني تأثيرگذار است. در يك سازمان ارگانيكي بر خلاف يك سازمان مكانيكي يك فرد ويژگيهاي ارزشي متفاوتي خواهد داشت و الگوهاي رفتاري كارمندان آن هم متفاوت خواهد بود؛ بنابراين ساختار سازماني مقدم بر رفتار شهروندي سازماني است. استدلال براي ساختار به عنوان عاملي مقدم، اين است كه ویژگیهاي سازماني شايد فرصتهایی براي بروز رفتارهاي شهروندي سازماني ايجاد كند يا بر عكس باعث محدود شدن اين نوع رفتارها باشد. جرج و جونز استدلال میکنند، سطوح رفتار شهروندي سازماني در سازمانهای كمتر ساختار یافته و سازمانهای ارگانيكي بيشتر از سازمانهای بيشتر ساختار يافته و سازمانهای مكانيكي است. از آن جا كه سازمانهای مكانيكي طوري طراحي یافتهاند كه در آن افراد تمايل به «کنارهگیری آغازين» دارند، در نتیجه سطح كمتري از رفتار شهروندي سازماني امكان بروز مییابد. در مقابل ساختارهاي مكانيكي كه تمايل به محدود نمودن رفتار شهروندي سازماني دارند، ساختارهاي ارگانيك با نقشهاي كمتر تعريف شده و برخورداري از سطوح بالايي از ارتباطات متقابل خيلي بسيار مستعد براي بروز رفتارهاي شهروندي سازماني هستند.
بنابراین وقتی پرسشنامه رفتار شهروندی را در سازمانی که بر رعایت ساختار رسمی شامل قوائد و دستورالعمل ها تاکید می شود، تصمیم گیری متمرکز است و تفکیک وظایف در آن بالاست، پخش می کنیم، نباید انتظار داشت که نمره بالایی را در آن کسب کند.
برگرفته از مقاله: زارعی متین، حسن؛ الوانی، مهدی؛ جندقی، غلامرضا و احمدی، فریدون. (۱۳۸۹). ارايه مدل جامع عوامل مؤثر بر توسعه رفتار شهروندي سازماني مطالعه ي مورد ي: كاركنان شركت ملي نفت ايران. مدیریت دولتی، دوره ۲، شماره ۵، ۳۹-۵۶٫