نسبت انسان به داستان را همچون نسبت ماهی به آب میدانند. ماهیها در آب و انسانها در داستانها و قصهها شناورند. زندگیِ انسانی، توأم با داستانها، قصهها، افسانهها، حکایتها و سایر جلوههای روایت است. ما از کودکی با داستانها و قصهها بزرگ میشویم و از آنها میآموزیم و بر اساس آن آموختهها، تصمیم میگیریم و عمل میکنیم. سازمانها نیز بهعنوان جلوهای از زندگی مدرن، مملو از داستانها و روایتهای سازمانیاند. به همین دلیل است که در سالهای اخیر، اندیشمندان، پژوهشگران، مشاوران و مدیران عرصۀ سازمان و مدیریت و نیز رهبران کسبوکارهای موفق به داستانسراییِ سازمانی علاقهمند شدهاند.
مدیریت سنتی، نگرشی عموماً منفی به داستانسرایی دارد و آن را با صفاتی مانند انتزاعی، غیرمنطقی، خیالی و متعلق به دنیای سرگرمی و کودکانه میشناسد، اما دنیای امروزیِ سازمانها، حضور و نفوذ داستان و قدرت داستانسرایی در کسبوکارها را پذیرفته است. امروزه باور عمومی این است: رهبرانی موفقاند که در قصهگویی و داستانسرایی از مهارت فراوانی برخوردارند. نظریۀ روایتْ این ادعا را که داستان و داستانسرایی، صرفاً متعلق به دنیای کودکانه است، ادعای سادهانگارانهای میداند. داستانها مختص کودکان نیستند، بلکه آنها به انسانها تعلق دارند و در همۀ لحظهها و سطوح زندگیِ اجتماعی و سازمانی در جریاناند. در محیطهای کاری، از طریق داستانها و قصهها، افراد به دنیایِ سازمانی خود معنا میبخشند و بر اساس این ادراک، عمل میکنند.
امروزه، مدیران موفق به اهمیت داستانسرایی و قصهگوییِ سازمانی در ایفای نقشها و انجام کارویژههای خود، چه در سطح راهبردی و چه در سطح عملیاتی، پی بردهاند. آنها فهمیدهاند که برای الهامبخش بودن، باید داستانسرایان و قصهگویانِ خوبی باشند. مدیران توسعۀ سازمانی و توسعۀ منابع انسانی نیز بهعنوان بخشی از این رهبران، به اهمیت و تأثیرِ داستانسرایی بر دستیابی به اهداف خود پی بردهاند؛ ازاینرو، در حال افزودن این ابزارِ نرم و راهبردی، به جعبهابزار فنی و مهارتی خود هستند. توسعۀ سازمانها و منابع سازمانی با مفهوم تغییرْ پیوند عمیقی دارد. داستانسراییِ سازمانی و بهبود فرهنگِ قصهگویی در محیطهای کاری میتواند ابزاری قدرتمندی برای مدیریت تغییر و توسعۀ منابع انسانی و توسعۀ سازمانی باشد.
داستانها و قصهها با ویژگیهای خود، میتوانند منبعی برای الهامبخشی، انگیزش، یادگیری و تشویق افراد و سازمانها به توسعه و تغییرِ رفتار خود شوند. رهبران و مدیران سازمانها میتوانند بهکمک داستانها، شایستگی و استعدادهای منابع انسانی را به چالش بکشند و از این طریق، اشتیاق و انگیزۀ لازم برای توسعه و پیشرفت را در آنها به وجود بیاورند. روایتها و داستانهای سازمانی میتوانند ابزاری قدرتمند در دستان رهبران و مدیران سازمانی برای ایجاد و ارتقای «عطش توسعه» در منابع انسانی محسوب شوند. شنیدن داستانها مخاطبان خود را به تأمل، تعمق و بازاندیشی در ادراک و رفتارِ خود وامیدارد و آنها را به توسعۀ خود و دیگران ترغیب میکنند.
اهمیت داستانسرایی تا بدان جاست که پای آن به کسبوکارها نیز باز شده است! سازمانها، بهعنوان وجه غالب زندگی مدرن، یکی از زمینههای جولان روایتها و داستانهای زندگیِ انسانی هستند. استفاده از روایتها و داستانها در محیطهای کاری و در راستای تحقق اهداف سازمانی را داستانسرایی سازمانی میگویند. گفته میشود رهبران موفق، کسانی هستند که از مهارت لازم در داستانسرایی برخوردارند. ازاینرو، در سالهای اخیر، علاقۀ اندیشمندان و مشاوران و مدیران سازمانها به این مهارت نرم و ابزار ارزشمندِ راهبردی، افزایش یافته است.
یکی از کتابهایی که میتوان از آن برای تقویت مهارت داستانسرایی خود انتخاب کنید، کتاب «کاربست داستانسرایی سازمانی در توسعه منابع انسانی» تألیف مارگارت پارکین است که توسط دکتر علی اصغری صارم و آروز تدینی به فارسی ترجمه و توسط انتشارات دانشگاه بوعلی سینا در سال ۱۴۰۱ منتشر شده است. کتاب حاضر شامل پنجاه داستان آموزنده و جذاب دربارۀ مفاهیم و موضوعات مرتبط با توسعۀ منابع انسانی و توسعۀ سازمانی است. همچنین در این کتاب، رهنمودهایی برای تعمق و تأمل پیرامون هرکدام از این داستانها ارائه شده است. این کتاب با هدف تقویت مهارت داستانسرایی سازمانیِ رهبران و مدیران سازمانها ترجمه شده است.
مرکز فروش در همدان: خیابان مهدیه، روبروی خانه معلم، انتشارات دانشجو. تلفن تماس: ۰۹۱۸۳۰۷۳۷۸۱
مرکز فروش تهران: مؤسسه کتابیران، میدان انقلاب، خیابان لبافی نژاد غربی (بعد از چهارراه کارگر جنوبی،) پلاک ۲۳۷٫ تلفن تماس : ۰۲۱۶۶۴۱۱۱۷۳
با «اچ آر یار» همراه باشید.